کد مطلب:94530 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126

خطبه 113-در اندرز به مردم












[صفحه 296]

ندای خدا را از زبان منادیان یعنی رسولان، بشنوید كه میگویند: خیر بیند آن كه مسلمان بمیرد سپاس بی مثال ذات پاكی را سزاست كه شكر را به نعمت و نعمت را به شكر بهم بربسته و پیوسته است. بر خوان بی دریغ نعمتش، حمدش بجا آورم و بلایش را سپاسگویان، بجان پذیرا شوم. بر اصلاح این آدمیانی كه در بجا آوردن امر و طاعتش بسی كاهل و بیحالند، از او یاری می طلبم و بر آنچه از گناه- كه بر آنها پرهیز شده اند- و در انجام آن جملگی بسیار طالب و چابكند، از او طلب مغفرت میكنم آری... بخاطر گناهانی كه او بر آنها داناست و در كتاب و ضمیر ناشناخته اش مضبوط و محفوظ است، دست انابت به امید اجابت به سویش دراز میكنم. دانائی و علمی كه ناچیز و محدود نیست و ضمیر و كتابی كه در حفظش كلمه ای و حرفی از قلم نیفتد به او ایمان می آورم، چنان ایمانی كه گوئی نادیده ها را دیده، و وعده هایش را به جان پذیرفته و خریده ام. ایمانی چنان پاك كه لباس چركین شرك را از تن بدر كند و ایقان و ایمانی كه حجاب هر تردید و دو دلی را از هم بدرد گواهی میدهم كه معبودی نیست كه همچون او سزای عبودیت و یگانگی باشد، و برایش هیچ شریكی نیست. و گواهی می دهم كه محمد (كه درود بی

پایان خدا به روان پاكش باد) بنده و رسول اوست. و این دو گواهی، در عین پاكی گفتار، كردار نیكوی مومنان را نزد عرش كبریائیش بسی پسندیده كند هر میزانی كه این دو گواهی در آن نهاده شود، سبك یا سنگین نگردد و با آنها ترازوی ایمان پر ارج باشد و بی این دو، هیچ نیكی، مقبول درگاه الهی واقع نشود

[صفحه 297]

ای عابدان خداشناس، شما را به پرهیز از زشتی ها سفارش میكنم زیرا كه این پرهیز، توشه راه آخرت است و حافظ مومنان از عذاب كالای پر بهائی است كه توشه دارش را به سرمنزل سعادت میرساند و پناهگاهی است كه پناهنده اش را از بلاها میرهاند خوش آواترین منادیان، یعنی رسول خدا مردم را به اندوختن این توشه دعوت كرد و پذیراترین اشخاص، آنرا پذیرفت و این موهبت را نزد خویش نگهداشت منادی حق، این ندا را بگوش همگان رسانید: مومن راستگو رستگار شد، و كافر دروغگو ذلیل شیطان گردید شما یا بندگان خدا، بدانید كه تقوی و پرهیزكاری، خدا بندگان را از ارتكاب به زشتی ها باز میدارد و دلهای آنان را به اجتناب از بدی، پیوسته بیدار نگه می دارد این حذر از گناه، چنان سخت وجود مومنان را فراگرفته كه شبانگاهان برای عبادت و نیایش به درگاه خدا، بیدار می مانند و روزهای سخت و گرم و طاقت فرسا را، تشنه به روزه داری میگذرانند. از اینرو رنج و تشنه كامی دنیا را به امید آسایش و سیر آبی آخرت، به جان میپذیرند. برای آنان مرگ همچون مژگان چشم، بوجودشان نزدیك است و به همین دلیل در كارهای نیكو، سخت میكوشند و آرزوهای خیال آلود را بیهوده می انگارند، و چشم از پیم

انه لبریز عمر بر نمی گیرند پس دنیا خانه رنج پرور و فناپذیری است، و در هر لحظه اش حالی است عبرت آموز و وضعی است حكمت اندوز. یكی از اسباب نیستی اش، خدنگ مرگ است كه در زه كمان روزگار، سخت و حساس نشسته و هرگز خدنگی بخطا نرود و هدفش اشتباه نشود و زخمی كه بر اثر این پیكانهای مرگزا پدید می آید، دردش بهبودی پذیر نیست. و این نیزه های كشنده، زندگی را مرگ آلود، تندرستی را به بیماری و رستگاری را به مصیبت، دگرگون میسازد. دنیا عفریت حریص و تشنه لبی است كه هر چه بخورد سیر نمی گردد و هر چه بنوشد عطشش پایان نمی پذیرد رنج دیگر آدمی اینست كه، مال و منال می اندوزد و از آن بهره بر نمیگیرد خانه میسازد و در آن ساكن نمیشود. آنگاه رو بسوی خدا می آورد و رخت از جهان بر می بندد، در حالیكه مالی و منالی هم با خود نمیبرد دیگر از چگونگی بی ثباتیش اینست كه چه بسیار دیده ایم آدمی فقیر و پریشان احوال كه مورد رحم و لطف دیگران قرار می گرفته اما چند روزی نگذشته، چنان در مال و منال دنیا مستغرق گشته كه همان دستگیران، در چنین روزی بحالش غبطه میخورند و به مالش حسد میبرند. و در مقابل چنین شخصی، آدمیانی را دیده اید كه در اوج جاه و جلال و ثروت سرشار، ن

اگهان سقوط كرده اند و بخاك فقر و پریشانی در افتاده اند، تا جائیكه مورد رحم و لطف دیگران هم قرار گرفته اند دیگر از حالات حیرت آلود و عبرت آموز گیتی اینست كه آدمی، پس از رنج فراوان و سعی بسیار، رفته رفته به آرزوی امید پرورش نزدیك میشود كه ناگهان فرشته مرگ، گریبانش را میگیرد و نومیدش میكند و وصالش را به فصال مبدل میسازد. لذا نه به آرزویش میرسد و نه پنجه مرگ رهایش میسازد پروردگارا، بزرگی و قدرت تراست! چه فریبنده است لذات گیتی و چه عطش زاست اینهمه سیرآبی از دنیا. وه كه چه سایه اش گرم و سوزان! وای بر حال زار این آدمیان! نه مرگ را بر آنان گذشتی است و نه گذشته را بر آنها بازگشتی است! دریغا كه چه نزدیك است شیشه جان آدمی به سنگ مرگ! و چه دور است مرده اش از حیات و زندگی!

[صفحه 299]

آگاه باشید كه هیچ جزائی سخت تر از عذاب عقوبت، و هیچ پاداشی نكوتر از وعده آخرت نیست. دیدن همه هستی دنیا بسی بزرگتر است از شنیدنش، و از جهان آخرت شنیدن، كی بود مانند دیدنش! از اینرو به همین مختصر خبر از عالم جاوید، شما را كفایت كند و بدانید از دنیا هر چه به شما كم رسد، در مقابل، در آخرت به شما بسیار بخشیده شود، و همان به، كه در دنیا اندك باشد و در آخرت فراوان. چه بسیار ناچیزی كه سودش فراوان باشد. و چه بسا، بسیاری كه زیانش بی شمار باشد. ای مردم، بهشتی كه به آن وعده داده شده اید، بسی فراخ است و دوزخی كه از آن بر حذر گردیده اید بسیار تنگ و سخت حلالهایتان بسیار باشد و حرام هایتان اندك. پس این اندك را، به سودای بسیار رها كنید، و تنگ و دشوار را به امید فراخ از خود دور نمائید. خدای بخشنده، خوان روزی شما را پیوسته گسترده و شما را به كردار نیكو مامور كرده است! پس نباید در نظرتان طلب روزی بسیار باشد و كردار نیكو و پسندیده را از یاد ببرید. با اینكه به خدا سوگند، تردید و دو دلی، سخت بر شما چیره گشته و ایمان و ایقانتان نابوده شده تا بدانجا كه، گوئی روزی دادن به شما بر خدا فرض است و سرپیچی شما از اوامرش واجب! ا

ما با اینحال روی از او برمتابید و به عبادتش بكوشید و از مرگ ناگهانی بترسید زیرا اگر امیدی به بازگشت آنروز موعود باشد، سودا و افسوسی به بازگشت عمر بر باد رفته نیست اگر امروز بر سفره این گیتی، نیمه كام برخیزید، امید هست كه فردا بهره كافی برگیرید، اما لحظه ای از عمر كه بی یاد و عبادت و اطاعت از فرمان خدا بگذرد، دیگر فرصتی و مهلتی برای بازگشت باقی نیست در امید فردا بودن ما را بهره ای است، اما نومیدیهای گذشته داشتن، ناشی از عمر بر باد رفته است. از عذاب و عقاب الهی بپرهیزید، كه پرهیزكاری تنها سزاوار و شایسته اوست، مبادا بمیرید مگر اینكه مسلمان باشید


صفحه 296، 297، 299.